ایالات متحده و اروپا

برچسب ها - ایالات متحده و اروپا
چین و پرونده غرب آسیا؛
خاورمیانه در طول یک قرن گذشته همواره کانون تنش‌ها و بازآرایی‌های راهبردی ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی بوده است. حال نیز در شرایطی که ایالات متحده آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن با محوریت اسرائیل از طرح‌هایی برای مهندسی یک «نظم نوین» امنیتی سخن می‌گویند و در همین راستا منطقه را غرق در چالش‌های جدیدی مانند جنگ 12 روزه کردهند، نگاه‌ها به‌سوی بازیگری تعیین‌کننده اما رازآلود یعنی جمهوری خلق چین، معطوف شده است. حضور فزاینده پکن در منطقه، که با رشد خیره‌کننده اقتصادی و نفوذ دیپلماتیک همراه شده، این پرسش بنیادین را برای سیاست‌گذاران خاورمیانه مطرح می‌سازد که ماهیت واقعی راهبرد چین در قبال خاورمیانه چیست و این قدرت نوظهور در برابر تحولات شتابان و طرح‌های امنیتی غرب‌محور چه واکنشی نشان خواهد داد؟ آیا چین صرفاً یک شریک اقتصادی عمل‌گراست، قدرتی تجدیدنظرطلب که به دنبال برهم زدن ساختارهای موجود است، یا بازیگری که الگوی متفاوتی از کنشگری را مبتنی بر منطقی متفاوت دنبال می‌کند؟ پاسخ به این پرسش مهم، مستلزم عبور از تحلیل‌های سطحی و درک عمیق‌تر منطق حاکم بر سیاست خارجی پکن است. برخلاف تصور رایج که چین را یا یک بازیگر منفعل یا یک قدرت تهاجمی تمام‌عیار می‌بیند، راهبرد این کشور نه بر پایه تقابل مستقیم و پرهزینه با نظم موجود، بلکه بر مبنای یک اصلاح‌گرایی عمل‌گرایانه و صبورانه استوار است. این رویکرد، که ریشه‌های عمیقی در جهان‌بینی فلسفی و تجربیات تاریخی چین دارد، به دنبال افزایش وزن و نفوذ در ساختارهای فعلی و هم‌زمان، ایجاد نهادها و ائتلاف‌های موازی است. از این منظر، خاورمیانه برای چین نه یک هدف غایی و ارزشی، بلکه یکی از مهم‌ترین عرصه‌ها برای پیشبرد اهداف جهانی آن یعنی تأمین امنیت انرژی، گسترش کریدور کمربند و جاده (BRI) و به چالش کشیدن هژمونی غرب در قامت رهبر خودخوانده «جنوب جهانی» است. بنابراین، انتظار مداخله نظامی جدی و ایفای نقش به عنوان یک ضامن امنیتی قاطع در بحران‌های حاد منطقه، با ماهیت راهبرد جهانی و محتاطانه پکن همخوانی ندارد و می‌تواند به یک خطای محاسباتی راهبردی برای بازیگران منطقه‌ای منجر شود.
کد خبر: ۳۲۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۶

جنگنده F-47 و تاثیرات آن بر دکترین تهاجمی اسرائیل؛
دکترین «برتری کیفی نظامی» دهه‌هاست که سنگ بنای سیاست دفاعی و امنیتی رژیم صهیونیستی و شالوده حمایت‌های راهبردی ایالات متحده از این رژیم در غرب آسیا محسوب می‌شود. این دکترین، که در قوانین آمریکا نیز نهادینه شده، تضمین می‌کند که توانمندی‌های نظامی اسرائیل همواره یک نسل فناورانه‌تر و کارآمدتر از مجموع رقبای منطقه‌ای خود باقی بماند که این امر به معنای ممنوعیت صادرات فناوری‌های نظامی پیشرفته و روزآمد به کشورهای پیرامونی اسرائیل است. به طور مثال جنگنده نسل پنجم F-35 تاکنون نماد اصلی و ملموس اجرای این قاعده در راستای تضمین برتری هوایی رژیم در مقابل سایر کشورهای خاورمیانه و آفریقا بوده است. اما امروز، منطقه در آستانه یک دگردیسی ساختاری قرار گرفته است؛ در حالی که متحدان عربی آمریکا برای دستیابی به F-35 تلاش می‌کنند. با توجه به آنچه بیان شد و در قالب جمع بندی می‌توان بر این نکته تاکید کرد که تلاش رژیم صهیونیستی برای دستیابی به جنگنده نسل ششم F-47، فراتر از یک نوسازی تسلیحاتی، یک اقدام راهبردی برای مهندسی مجدد موازنه قدرت در غرب آسیا و تضمین برتری نظامی مطلق برای دست‌کم یک تا دو دهه آینده است. این تحول، که مبتنی بر یک جهش چارچوبی در حوزه فناوری‌های مرتبط با نبرد هوایی شبکه‌محور، هوش مصنوعی و پنهان‌کاری پیشرفته است، چالشی مستقیم برای معماری امنیتی منطقه و منافع ملی کشورهای اسلامی و خاصه کشورمان می‌باشد. رفع و دفع این چالش نیازمند یک راهبرد جامع، چندلایه و آینده‌نگر است که صرفاً بر ابزارها و رویکردهای سنتی تکیه نکند و ابعاد فنی، دکترینال و ژئوپلیتیک مسئله را همزمان در نظر بگیرد. تجربه منازعات اخیر، از جمله عملیات جنگ تحمیلی 12 روزه، اهمیت حیاتی یک توان دفاعی چندوجهی و یک نیروی هوایی کارآمد را برای دفع تهدیدات به اثبات رسانده است. هرچند تحریم‌های ظالمانه، مسیر دسترسی به فناوری‌های نوین را دشوار و پرهزینه ساخته است، انفعال در برابر روندهای فناورانه دشمن، گزینه‌ای پذیرفتنی نیست و به منزله واگذاری ابتکار عمل به رقیب است.
کد خبر: ۳۱۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۱۲

نقش قطر در ایالات متحده
کد خبر: ۳۱۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۰۶

راه یا کریدور
کد خبر: ۳۰۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۰۸

نجات رژیم
کد خبر: ۲۸۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۲۹

ترامپ و تحقیر اروپا؛
ترامپ با اتخاذ مواضع بی‌سابقه‌ای همچون متهم کردن اوکراین به آغاز جنگ با روسیه و دیکتاتور خواندن زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، نه تنها متحدان اروپایی خود را شوکه کرد، بلکه به وضوح نشان داد که حمایت از اوکراین در برابر تجاوز روسیه برای او اولویتی ندارد. این اقدامات، که با قطع کمک‌های نظامی و اقتصادی به اوکراین همراه بود، بسیاری از سیاستمداران اروپایی را به این نتیجه رساند که آمریکا دیگر نمی‌تواند شریکی قابل‌اعتماد برای امنیت اروپا باشد.از سوی دیگر، اظهارات ترامپ مبنی بر اینکه اروپا کمک‌های خود را به اوکراین به صورت وام ارائه می‌دهد، در حالی که آمریکا کمک‌های بلاعوض ارائه کرده است، نشان‌دهنده تلاش او برای تحقیر اروپا و زیر سؤال بردن نقش این قاره در حمایت از اوکراین بود. ترامپ همچنین با تهدید به کاهش تعهدات امنیتی آمریکا نسبت به اروپا و استقبال از بازگشت پوتین به صحنه جهانی، نشان داد که سیاست خارجی او نه تنها در تقابل با منافع اروپا قرار دارد، بلکه می‌تواند موجودیت اتحادیه اروپا را نیز تهدید کند. این وضعیت باعث شد برخی سیاستمداران اروپایی آشکارا اعلام کنند که ائتلاف فراآتلانتیکی دیگر وجود ندارد و اروپا باید به دنبال استقلال راهبردی از واشنگتن باشد.
کد خبر: ۲۴۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۸