- اعتراف ترامپ به شکست ماشین جنگی صهیونیستها
- منطقه غرب آسیا "فلسطین جدید"
- اعلام رسمی مرگ دیپلماسی یک طرفه
- 4 نکته در مورد یک برکناری پُرحاشیه در دولت ترامپ
- نشست کاخ سفید، زلنسکی زیر فشار و اروپا نگران
- نگاه ابزاری آمریکا به دولت های منطقه؛ تثبیت سلطه و بی ثبات سازی منطقه
- هیدروپولیتیک ایران و ادعاهای نتانیاهو
- پارادوکس امپریالیستی ترامپ و افول هژمونیک آمریکا در گذار به چندقطبی
- فقر قدرت و عبرت اوکراین؛ از کییف تا آلاسکا
- پوتین، زلنسکی و ترامپ؛ سه روایت، یک میز
- جنگ ۱۲ روزه؛ بازمهندسی حافظهاجتماعی و بازآرایی موازنه قوا
- مخالفت روسیه و چین با مکانیسم ماشه؛ دریچهای به دوقطبی تازه قدرت در جهان
- روانشناسی سیاسی پافشاری نتانیاهو بر «اسرائیل بزرگ»
- روانشناسی سیاسی پافشاری نتانیاهو بر «اسرائیل بزرگ»
- واکاوی اهمیت سفر منطقه ای علی لاریجانی
سه اصل در کلام شیخ نعیم قاسم
سخنان اخیر شیخ نعیم قاسم، فراتر از یک خاطرهگویی از روزهای جنگ، رونمایی از سه اصل بنیادین در «دکترین بقا و پیروزی» محور مقاومت است. این سه اصل، همان کدهایی است که دشمن از درک آن عاجز مانده و رمز شکستناپذیری این جبهه در آن نهفته است.
۱. اصل اول: «اصالت میدانی» و رهبری در خط مقدم.
جمله «قبول نکردم در میانه جنگ به ایران بروم»، یک تعارف اخلاقی نیست؛ یک بیانیه راهبردی است. این یعنی در مکتب مقاومت، رهبران نه در اتاقهای امن در پایتختهای دوردست، که در «میدان» و در کنار رزمندگان خود میمانند، میجنگند و شهید میشوند. این «اصالت میدانی»، بزرگترین منبع تولید «مشروعیت» و «اعتماد» در قلب نیروها و مردم است. این همان چیزی است که یک جنبش مقاومت را از یک ارتش کلاسیک متمایز میکند و به آن روحی شکستناپذیر میبخشد.
۲. اصل دوم: «استقلال در تصمیم» و حاکمیت ملی.
تأکید بر اینکه «حزبالله جنگ را با تصمیم شورای خود اداره کرد»، خط بطلانی است بر تمام پروپاگاندای دشمن مبنی بر «نیابتی» بودن مقاومت. این جمله، ستون فقرات هویت حزبالله است. این یعنی مقاومت لبنان، یک نیروی اصیل و برآمده از بطن جامعه خود است که بر اساس «منافع ملی لبنان» و «تشخیص راهبردی فرماندهان خود» عمل میکند. این استقلال، رمز پویایی و انعطافپذیری مقاومت و عامل اصلی حمایت مردمی از آن است.
۳. اصل سوم: «حمایت راهبردی» بدون دخالت عملیاتی.
نقش امام خامنهای در این معادله، نقش یک «عمق راهبردی» و یک «پشتیبان معنوی و فکری» است، نه یک فرمانده عملیاتی. جمله «ایشان حمایت همهجانبهای داشت و جزئیات را دنبال میکرد»، دقیقاً همین مدل را تبیین میکند. این یک مدل منحصربهفرد از اتحاد است: حمایتی تمامعیار در سطح راهبردی، همراه با اعطای استقلال کامل در سطح تاکتیکی و عملیاتی. این همان الگویی است که به محور مقاومت اجازه میدهد تا هم یکپارچه و قدرتمند عمل کند و هم هر جزء آن، متناسب با شرایط خاص خود، خلاق و مستقل باشد.