در چارچوب رقابت بزرگ قدرتها، سیاست خارجی آمریکا و چین در آمریکای لاتین بر پایه اقتصاد سیاسی استوار است. آمریکا با ابزارهای فشار اقتصادی و حمایت سیاسی، به دنبال حفظ هژمونی منطقهای خود است، در حالی که چین از طریق سرمایهگذاریهای زیرساختی و تجاری، نفوذ نرم خود را گسترش میدهد. این رقابت در آرژانتین و ونزوئلا برجسته است، جایی که اقتصادهای بحرانزده این کشورها به عنوان میدانهای استراتژیک عمل میکنند.
ایران یک مدل جدید از قدرت را به جهان عرضه کرده است: ابرقدرت معنا. ابرقدرتی که قدرتش نه در آنچه «دارد»، که در آنچه «هست» نهفته است. قدرتی که منبع آن نه در زرادخانهها، که در «ایمان» و «اراده» یک ملت است. در عصر جنگ روایتها، این مدل از قدرت، از هر سلاح دیگری برندهتر است، زیرا قلبها و ذهنها را فتح میکند، نه فقط سرزمینها را.
فاز دوم نبرد احتمالی میان رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت در غزه با تأیید چراغ سبز واشنگتن در حال شکلگیری است. هدف این مرحله، نه تصرف زمین بلکه حذف کادرهای کلیدی حماس و حزبالله است. افرادی که شبکه تصمیمسازی و هماهنگی محور مقاومت را میان غزه، بیروت و دمشق حفظ کردهاند. آمریکا با حمایت سیاسی از این اقدام، عملاً راه را برای جنگ اطلاعاتی تلآویو علیه فرماندهان میدانی حماس باز کرده است تا از طریق عملیات هدفمند، قدرت ترمیم ساختار فرماندهی مقاومت کاهش یابد.
سخنان اخیر شیخ نعیم قاسم، فراتر از یک خاطرهگویی از روزهای جنگ، رونمایی از سه اصل بنیادین در «دکترین بقا و پیروزی» محور مقاومت است. این سه اصل، همان کدهایی است که دشمن از درک آن عاجز مانده و رمز شکستناپذیری این جبهه در آن نهفته است.
در حوزه ساواک، سازمان امنیت و اطلاعات کشور که در ۱۳۳۵ تأسیس شد، به ابزاری برای سرکوب مخالفان تبدیل گردید و آزادی بیان را خفه کرد. در کتابهای دوران پهلوی مانند گزارشهای داخلی که بعدها در خاطرات مقامات مانند پرویز ثابتی منعکس شد، ساواک به عنوان نهادی برای حفظ امنیت توصیف میشود، اما در عمل، به شکنجه و بازرسی کتابخانهها و مساجد میپرداخت و کتابهای آگاهیبخش را ضبط میکرد. علم در یادداشتهایش اشاره میکند که ساواک حتی مجلات مانند خواندنیها را برای جلب نظر مخاطبان کنترل میکرد و مطالبی را چاپ مینمود که خط قرمزهای رژیم را ظاهراً عبور میداد، اما در واقع برای کنترل افکار عمومی بود. این رویکرد، ساواک را به نمادی از اختناق تبدیل کرد که نویسندگان مخالف را بدنام مینمود و فرهنگ رژیم را اشاعه میداد.
براساس گزارش سایت وای نت، اسرائیل با شوک مهاجرتی مواجه است که فراتر از آمار است، و همزمان با افزایش بیسابقهی مهاجرتها، روند مهاجرت به اسرائیل نیز کند شده است. این روند پیامدهای استراتژیک، اقتصادی و اخلاقیای را به همراه دارد که کشور دیگر نمیتواند آنها را نادیده بگیرد. این، آزمونی برای قرارداد اجتماعی امروز ماست.
جروزالم پست اعلام کرد، «گزارشهای اخیر به کنست، دهها هزار شهروند را توصیف کرده است که مدت طولانی در خارج از کشور اقامت دارند، تعداد بازگشتکنندگان کمتر شده و تعداد کل مهاجران پس از افزایش ناگهانی کاهش یافته است. یک نماینده کنست آن را « سونامی اسرائیلیهایی که تصمیم به ترک کشور میگیرند» نامید. این کلمات با اطلاعات مراکز آماری رژیم مطابقت دارند».
راهبرد کنونی آمریکا در قبال ونزوئلا به ندرت در قالب ورود به یک جنگ تمامعیار میگنجد بلکه بیشتر شبیه یک فشار ترکیبی است که در آن وجوه اقتصادی، سیاسی، نظامی و روانی درهم آمیخته است. با این حال، امکان انجام حملات محدود یا عملیات ویژه علیه اهداف مشخص مانند مراکز مرتبط با قاچاق موادمخدر یا زیرساختهای نظامی حساس همچنان باقی است.
ترکیه در سالهای اخیر از سیاست تهاجمی منطقهای بهسوی تعاملگرایی و مصالحه با کشورهای عربی خلیج فارس حرکت کرده است. شرایط اقتصادی شکننده (تورم بالا، کسری بودجه، افت ارزش لیر) موجب شده آنکارا به دنبال شرکای اقتصادی تازه باشد. کشورهای نفتخیز خلیج فارس در این میان، بهترین گزینه برای تأمین مالی، جذب سرمایه و صادرات فناوری به شمار میآیند.