- اعتراف ترامپ به شکست ماشین جنگی صهیونیستها
- منطقه غرب آسیا "فلسطین جدید"
- اعلام رسمی مرگ دیپلماسی یک طرفه
- 4 نکته در مورد یک برکناری پُرحاشیه در دولت ترامپ
- نشست کاخ سفید، زلنسکی زیر فشار و اروپا نگران
- نگاه ابزاری آمریکا به دولت های منطقه؛ تثبیت سلطه و بی ثبات سازی منطقه
- هیدروپولیتیک ایران و ادعاهای نتانیاهو
- پارادوکس امپریالیستی ترامپ و افول هژمونیک آمریکا در گذار به چندقطبی
- فقر قدرت و عبرت اوکراین؛ از کییف تا آلاسکا
- پوتین، زلنسکی و ترامپ؛ سه روایت، یک میز
- جنگ ۱۲ روزه؛ بازمهندسی حافظهاجتماعی و بازآرایی موازنه قوا
- مخالفت روسیه و چین با مکانیسم ماشه؛ دریچهای به دوقطبی تازه قدرت در جهان
- روانشناسی سیاسی پافشاری نتانیاهو بر «اسرائیل بزرگ»
- روانشناسی سیاسی پافشاری نتانیاهو بر «اسرائیل بزرگ»
- واکاوی اهمیت سفر منطقه ای علی لاریجانی
وقتی نرفتن، استراتژی است نه انفعال!
اجلاس شرمالشیخ، برخلاف ظاهر دیپلماتیک خود، در واقع صحنهای از یک نمایش سیاسی طراحیشده از سوی نظام سلطه بود؛ نمایشی که هدف آن مشروعیتبخشی به سیاستهای مداخلهجویانهی آمریکا و رژیم صهیونیستی در خاورمیانه و بازتولید نظم مطلوب آنان در منطقه است. حضور در چنین میدانی، بهمعنای ایفای نقش در سناریویی از پیش نوشتهشده بود؛ سناریویی که هدف نهاییاش، انحراف مسیر مقاومت و همراستا کردن بازیگران منطقه با پروژهی جدید عادیسازی روابط با تلآویو است.
از همین رو، امتناع ایران از حضور در شرمالشیخ نه نشانهی انزوا، بلکه جلوهای از درک عمیق راهبردی و هوشمندی دیپلماتیک است. نظام سلطه، از رهگذر مدیریت بحرانهای ساختگی و بیثباتسازی کشورهای محور مقاومت، در پی آن است که توازن قدرت منطقهای را به سود خود بازآرایی کند. در چنین شرایطی، عدم حضور ایران را باید نوعی «نیتخوانی سیاسی» دانست؛ امتناعی آگاهانه برای آنکه در زمین دشمن بازی نکند و در معادلهای که هدفش تضعیف استقلال منطقهای است، مهرهی هیچ سناریویی نشود.
آمریکا سالهاست پروژهی عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با جهان عرب را با ابزارهایی، چون نشستهای منطقهای، پیمانهای امنیتی و سازوکارهای اقتصادی پی میگیرد. اجلاس شرمالشیخ نیز امتداد همین مسیر بود؛ تلاشی برای القای وجود اجماع علیه محور مقاومت و نمایش انسجام میان کشورهای عربی و رژیم اشغالگر. این نمایش، بیش از آنکه دیپلماتیک باشد، نوعی «عملیات روانی» برای مشروعیتسازی حضور صهیونیسم سیاسی در ساختار امنیتی خاورمیانه محسوب میشود.
دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، اما، بر سه اصل عزت، حکمت و مصلحت استوار است. بر پایهی همین منطق، گفتوگو و حضور بینالمللی تنها زمانی معنا دارد که بر محور قدرت، استقلال و منافع ملی شکل گیرد. گفتوگویی که بر تهدید، تحریم و سلطه مبتنی باشد، نه «مذاکره» بلکه «تسلیم» است. سیاست خارجی ایران نه در پی انزواست و نه در پی نمایشهای بیثمر؛ بلکه بر راهبرد تعامل فعال و عزتمندانه با جهان عاری از سلطه و قدرتهای نوظهور متمرکز است.
از این منظر، پیشنهاد برخی جریانهای داخلی برای حضور در نشستهایی مانند شرمالشیخ بهعنوان گشایش دیپلماتیک، در واقع، تلقی سادهانگارانهای از روابط بینالملل و مفهوم قدرت است. تجربهی چند دههی گذشته نشان داده است که هرگاه سیاست خارجی کشور از موضع اقتدار فاصله گرفته و با ادبیات «تسلیم در برابر فشار» سخن گفته است، طرف مقابل نه تنها امتیازی نداده بلکه فشارها را افزایش داده است.
نتیجه آنکه، عدم حضور ایران در شرمالشیخ، تصمیمی سنجیده، عقلانی و عزتمندانه بود؛ تصمیمی که نشان داد جمهوری اسلامی در بازیهای طراحیشدهی دشمن شرکت نمیکند، بلکه قواعد بازی را خود تعریف میکند. این موضع نه انفعال، بلکه کنشی فعال و هدفمند است که بر شناخت دقیق از ساختار قدرت جهانی، تجربهی تاریخی ملت ایران و راهبرد مقاومت هوشمندانه استوار است.