- اعتراف ترامپ به شکست ماشین جنگی صهیونیستها
- منطقه غرب آسیا "فلسطین جدید"
- اعلام رسمی مرگ دیپلماسی یک طرفه
- 4 نکته در مورد یک برکناری پُرحاشیه در دولت ترامپ
- نشست کاخ سفید، زلنسکی زیر فشار و اروپا نگران
- نگاه ابزاری آمریکا به دولت های منطقه؛ تثبیت سلطه و بی ثبات سازی منطقه
- هیدروپولیتیک ایران و ادعاهای نتانیاهو
- پارادوکس امپریالیستی ترامپ و افول هژمونیک آمریکا در گذار به چندقطبی
- فقر قدرت و عبرت اوکراین؛ از کییف تا آلاسکا
- پوتین، زلنسکی و ترامپ؛ سه روایت، یک میز
- جنگ ۱۲ روزه؛ بازمهندسی حافظهاجتماعی و بازآرایی موازنه قوا
- مخالفت روسیه و چین با مکانیسم ماشه؛ دریچهای به دوقطبی تازه قدرت در جهان
- روانشناسی سیاسی پافشاری نتانیاهو بر «اسرائیل بزرگ»
- روانشناسی سیاسی پافشاری نتانیاهو بر «اسرائیل بزرگ»
- واکاوی اهمیت سفر منطقه ای علی لاریجانی
وحدت اسلامی یا ناتوی عربی؟
حمله اخیر رژیم صهیونسیتی به قطر و ترور رهبران حماس، بار دیگر موضوع امنیت جمعی در جهان اسلام را به کانون توجهات تبدیل کرده است. در این راستا، مصر با احیای طرح تشکیل نیروی واکنش سریع عربی مشابه ناتو، تلاش دارد تا نقش رهبری خود در معادلات امنیتی منطقه را تثبیت کند. این ابتکار که نخستین بار ۹ سال پیش مطرح شد، اکنون با مشارکت احتمالی ۲۰ هزار نظامی مصری و فرماندهی یک ژنرال مصری در دستور کار قرار گرفته و عربستان سعودی به عنوان شریک اصلی و کشورهایی مانند مراکش و الجزایر به عنوان شرکای بالقوه در نظر گرفته شدهاند.
از منظر ژئوپلیتیک، این طرح نشاندهنده تحول مهمی در درک کشورهای عربی از تهدیدات منطقهای است. شکست مکانیزمهای امنیتی موجود در جلوگیری از تجاوزات اسرائیل، به ویژه در غزه و اخیراً در قطر، ضرورت ایجاد ساختارهای دفاعی کارآمدتر را آشکار ساخته است. همانگونه که محمد السودانی اشاره کرده تجاوزهای اسرائیل فقط به قطر محدود نخواهد شد و این هشداری برای تمام کشورهای منطقه است.
با این حال، چالشهای پیش روی این طرح بسیار عمیق است. نخستین مانع، مسئله زمانبندی مداخله و سازوکار فعالسازی نیرو است که خود نیازمند توافق سیاسی بیسابقهای میان کشورهای عربی با منافع گاه متضاد است.
روزنامه جروزالمپست معتقد است، مصر از طریق این ابتکار در پی تقویت جایگاه رهبری خود در امنیت جمعی عربی است. این موضوع میتواند باعث ایجاد تنشهای پنهان با عربستان سعودی به عنوان رقیب سنتی در رهبری جهان عرب شود.
مسئله کلیدی دیگر، جایگاه این نیروی مشترک در تقابل با مفهوم وحدت اسلامی است. آیا این طرح صرفاً یک پیمان امنیتی عربی خواهد بود یا میتواند به کریدوری برای همکاریهای گستردهتر اسلامی تبدیل شود؟ پاسخ به این سؤال تا حد زیادی به نحوه تعامل کشورهای غیرعربی اسلامی مانند ایران، ترکیه و پاکستان با این پیمان بستگی خواهد داشت.
در نهایت، موفقیت این طرح نه تنها به حل چالشهای فنی مانند ساختار نیرو و سازوکار عملیاتی، بلکه به غلبه بر اختلافات سیاسی تاریخی میان کشورهای اسلامی وابسته است. کشورهای عربی و اسلامی در مقابل تجاوزات آمریکا و رژیم صهیونسیتی به کشورهای مسلمان به ویژه تهاجم وحشیانه به غزه، با سکوت و بیعملی خود موجب جسورتر شدن رژیم صهیونی و در نهایت حمله به قطر به عنوان میزبان گفتگوهای طرف فلسطینی و صهیونی شد. لذا اگر اقدامی اساسی و بازدارنده توسط کشورهای اسلامی در برابر این تعرضات صورت نپذیرد، سایر کشورهای منطقه نیز باید مهیای تجاوز صهیونیستها به سرزمین خود باشند.
جهان اسلام در تقاطع راهی تاریخی قرار دارد: حرکت به سمت همگرایی امنیتی واقعی یا ادامه پراکندگی و آسیبپذیری در برابر تهدیدات خارجی. نتیجه این مسیر نه تنها بر آینده منطقه، بلکه بر تراز قدرت در منطقه غرب آسیا تأثیر تعیینکنندهای خواهد گذاشت.