- اعتراف ترامپ به شکست ماشین جنگی صهیونیستها
- منطقه غرب آسیا "فلسطین جدید"
- اعلام رسمی مرگ دیپلماسی یک طرفه
- 4 نکته در مورد یک برکناری پُرحاشیه در دولت ترامپ
- نشست کاخ سفید، زلنسکی زیر فشار و اروپا نگران
- نگاه ابزاری آمریکا به دولت های منطقه؛ تثبیت سلطه و بی ثبات سازی منطقه
- هیدروپولیتیک ایران و ادعاهای نتانیاهو
- پارادوکس امپریالیستی ترامپ و افول هژمونیک آمریکا در گذار به چندقطبی
- فقر قدرت و عبرت اوکراین؛ از کییف تا آلاسکا
- پوتین، زلنسکی و ترامپ؛ سه روایت، یک میز
- جنگ ۱۲ روزه؛ بازمهندسی حافظهاجتماعی و بازآرایی موازنه قوا
- مخالفت روسیه و چین با مکانیسم ماشه؛ دریچهای به دوقطبی تازه قدرت در جهان
- روانشناسی سیاسی پافشاری نتانیاهو بر «اسرائیل بزرگ»
- روانشناسی سیاسی پافشاری نتانیاهو بر «اسرائیل بزرگ»
- واکاوی اهمیت سفر منطقه ای علی لاریجانی
سناریوهای پس از جنگ در غزه

درشرایطی که جنگ در نوار غزه در آستانه سومین ماه خود است، به نظر میرسد تلاشهایی برای آتش بس آغاز شده است که نسبت به نتیجه آن نمیتوان اظهار نظر دقیقی کرد. با این حال آنگونه که مقامات رژیم صهیونیستی در طول این مدت به دفعات اعلام کردهاند، هدف اصلی از تجاوز صهیونیستها از بین بردن جنبش حماس و یا دست کم پایان دادن به حکومت آن در نوار غزه و آزادی اسرای خود است. هرچند که روند تحولات در غزه به گونهای است که نشان میدهد هدف مورد نظر مقامات اسرائیل دور از دسترس به نظر میرسد و چه بسا غیرممکن باشد. براین اساس مجموعهای سناریوها را میتوان برای آینده غزه متصور بود؛
1.بازگشت تشکیلات خودگردان به غزه؛ به رغم اینکه بازگردادن تشکیلات خودگردان به غزه به عنوان یکی از گزینهها برای آینده سیاسی نوار غزه مطرح شده است، اما واقعیت این است که تشکیلات خودگردان در غزه نفوذ قابل ذکری ندارد و این جنبش حماس است که از سال 2007 کنترل این منطقه را در اختیار دارد. حتی با فرض بازگشت تشکیلات خودگردان به غزه، تردیدی این نیست که این تشکیلات عملا ابزار دست صهیونیستها خواهد بود و در این صورت میتوان انتظار داشت که رژیم صهیونیستی محاصره شدیدتری را علیه مردم غزه اعمال کند تا مانع از هرگونه فعالیت مقاومتی در این منطقه شده و جلوی ارسال هرگونه کمک به گروههای مقاومت را بگیرد.
2.اشغال دوباره غزه؛ از سال 2005 که رژیم صهیونیستی نوار غزه را تخلیه کرده و شهرکهای صهیونیست نشین آن برچیده شد، این سومین باری است که این رژیم به این منطقه حمله میکند. تقویت گروههای مقاومت در غزه باعث شده است تا ایده اشغال دوباره غزه از سوی برخی از سیاستمداران تندروی اسرائیلی مطرح و دنبال شود. اما واقعیت این است که این تمایل اسرائیلیها از سوی هیچ کدام از قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای تایید و حمایت نخواهد شد. ضمن اینکه اجرای چنین سناریویی اسرائیلیها را در مقابل گروههای مقاومت قرار میدهد که جنگ و گریز با آنها پیامدهای اقتصادی و نظامی زیادی برای این رژیم درپی خواهد داشت و از لحاظ سیاسی نیز برای آنها هزینهزا خواهد بود.
3.واگذاری مدیریت غزه به مصر؛ احتمال بازگردادن غزه به مصر از دیگر سناریوهای مطرح شده است. درحالی که در شرایط کنونی ارتباط چندانی بین دو طرف وجود ندارد و مرز بین غزه و مصر (رفح) هم در بسیاری از مواقع بسته است. به بیان دیگر، اگرچه مصر در دوره زمانی 1959 تا 1967 (زمان اشغال غزه توسط اسرائیل) بر این منطقه مسلط بوده است، اما درحال حاضر تمایلی در بین مقامات قاهره برای کنترل دوباره غزه وجود ندارد. چرا که در این صورت مجبور است در منطقهای که به شدت پتانسیل ایجاد تنش در آن وجود دارد، با نیروهای امنیتی اسرائیلی هم تعامل داشته باشد.
- کوچاندان فلسطینیان؛ حملات گسترده و سنگین رژیم صهیونیستی به مناطق شمالی غزه و هشدارهای این رژیم به مردم غزه مبنی بر اینکه شمال غزه را ترک کرده و به سمت جنوب بروند، این گزینه را تقویت کرده است که هدف اصلی اسرائیل کوچاندان ساکنان غزه به منطقه سینا در مصر است. همین موضوع باعث ایجاد نگرانیهایی در بین مقامات مصری شده است؛ عبد الفتاح السیسی رئیس جمهور مصر مخالفت خود را با کوچ جمعی غیرنظامیان فلسطینی به سینا را اعلام کرده و آن بسیار خطرناک توصیف کرد. دولت مصر حتی نسبت به پیشنهاد اروپاییها برای پذیرش آوارگان فلسطینی واکنش نشان داده و یکی از مسئولان عالی رتبه آن خطاب به فرستاده اروپا گفت: اگر از ما میخواهید تا یک میلیون فلسطینی را بپذیریم، ما آنها را به اروپا میفرستیم؛ جایی که شما به حقوق بشر بیشتر اهمیت میدهید.
- سرپرستی سازمان ملل؛ یکی از گزینهها و ایدههای مطرح شده برای آینده نوار غزه، احیای مناطق قیمومت است که در فاصله زمانی بین دو جنگ جهانی اول و دوم در مناطق متعددی از خاورمیانه و آفریقا شایع بود و فلسطین هم در همین چارچوب در فاصله زمانی 1923 تا 1948 تحت قیمومت انگلیس قرارداشت. با این حال اجرای این ایده نیازمند مشارکت بین المللی گستره ای است که مواردی مثل اعزام نیروهای حافظ صلح، کمک برای بازسازی، کمک های پزشکی و اصلاح زیرساخت ها را شامل میشود. از سوی دیگر این سناریو نیازمند همراهی اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل است که با توجه به دودستگی موجود، عملی شدن آن سخت خواهد بود.
- خلع سلاح غزه و سرپرستی عربی؛ استفاده از ظرفیت کشورهای عرب دوست اسرائیل و مشخصا کشورهایی مثل مصر، اردن، مراکش، بحرین و امارات متحده عربی برای مدیریت امور غزه از دیگر سناریوهایی است که رژیم صهیونیستی از آن استقبال خواهد کرد. البته مشروط به اینکه گروه های مقاومت هیچ گونه فعالیتی در این منطقه نداشته باشند. اما واقعیت این است که هیچ کدام از کشورهای عربی تمایلی به پذیرش مسئولیت سنگین اداره امور دو میلیون فلسطینی در منطقهای که به یک ویرانه تبدیل شده است را ندارند.
- ادامه حضور و فعالیت حماس؛ آخرین گزینه و سناریویی که از نگاه بسیاری از صاحب نظران بعید نخواهد بود، ادامه فعالیت جنبش مقاومت اسلامی حماس در غزه است. اسرائیلیها در تجاوزی که علیه غزه به راه انداختهاند، هدفی بسیار سخت (نابودی حماس) را مطرح کردهاند که جز با قتل همه مردم غزه و یا بیرون راندن همه آنها از این منطقه امکانپذیر نمیشود.
با این وصف باید این نکته تأکید کرد که جنبش حماس با توجه به ریشههای قوی که در نوار غزه دارد، فرصتی مناسب در پیش رو خواهد داشت تا بتواند این جنگ وحشیانهای که رژیم صهیونیستی علیه آن به راه انداخته است، موفق بیرون آمده و همچنان به حضور و فعالیت موثر خود دربرابر این رژیم ادامه دهد.